سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود را از اندیشه ای که مایه فزونی حکمت تگردد و عبرتی که مایه حفظت شود، تهی مدار . [امام علی علیه السلام]

باز آمد بوی ماه مدرسه

مادر از صبح زود با دلهره­ای که طعمش شیرین بود از خواب بیدار شده و همه چیز را از گرفتن لقمه نان و پنیر و گردو تا مرتب کردن کیف و کفش و لباس بچه ها آماده کرده بود. مادر خوشحال بود از اینکه یک بار دیگر بچه­هایش مدرسه رفتن را آغاز می کنند و کمی دلخور بود از اینکه او دیگر بزرگ شده و این روزهای شیرین را تجربه نمی کند.

شاید امروز خیلی از ما به فقط به بچه­ها توجه داشتیم که مدرسه رفتن را با اول مهر آغاز کردند و به دلتنگی کوچکی که در گوشه دلمان ایجاد شده بود زیاد توجه نداشتیم. اما حقیقتا ما هم دلتنگ مدرسه شده بودیم و این یک امر طبیعی است زیرا یکی از زیباترین تجلی­های علم آموزی آغاز کردن راه در اول مهر است.

امروز که از تلویزیون، بچه مدرسه­ای ها رو با لباس های فرمشون نگاه می­کردم، ناخودآگاه یاد شعر زنده یاد قیصر امین پور افتادم و اول مهر و حضور و غیاب دانش آموزان، حاضر گفتن بچه ها و مکث ها و دوباره خوانی اسامی، حسی ملموس و طبیعی را از مدرسه و کلاس در ذهنم پدید  آورد. مرور این شعر شاید برای شما هم تجدید خاطره باشد. 

باز هم اول مهر آمده بود
و معلم آرام
اسم ها را می خواند:
-
اصغر پور حسین!
پاسخ آمد:
-
حاضر
-
قاسم هاشمیان!
پاسخ آمد:
-
حاضر
-
اکبر لیلا زاد
... -
 
پاسخش را کسی از جمع نداد
بار دیگر هم خواند:
-
اکبر لیلا زاد

پاسخش را کسی از جمع نداد
همه ساکت بودیم
جای او این جا بود
اینک اما، تنها
یک سبد لاله سرخ
در کنار ما بود
لحظه ای بعد، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم
غنچه ای در دل ما می جوشید
گل فریاد شکفت
همه پاسخ دادیم:
-
حاضر!
ما همه اکبر لیلا زادیم!

وقتی هنوز هم شهدای گمنام و گلگون کفن ایران زمین گاه به گاه تفحص میشوند و مردم باز هم عاشقانه و لبریز از اشک و آه در تشییع پیکر پاک فرزندانشان حاضر می شوند، شایسته است که گفته شود ما همه اکبر لیلا زادیم!  اول مهر فرصتی بود تا هم خاطرات روز اول زنده شود و هم در هفته دفاع مقدس یادی از فرزندان شهید این مرز و بوم کنیم.

عزت زیاد و التماس دعا

 

اول ههر


89/7/1::: 10:3 ع
نظر()